در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد
.
.
آین که خاک سیه اش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
.
.
.
ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی
میدانم خواهی آمد
من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم
بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر
.
.
.
سفر تن را تا خاک تماشا کردی
سفر جان را از خاک به افلاک ببین
گر مرا می جویی
سبزه ها را دریاب با درختان بنشین
.
.
بر تربت پاکت بنشینم غمناک
کوهی زهنر خفته بینم در خاک
از روح بزرگ هنریت فردین
شاید مددی به ما رسد از افلاک
.
.
.
سکوت سرشار از ناگفته هاست
.
.
بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
.
.
.
قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست……
.
.
.
به سراغ من اگر می آیید
نرم وآهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
.
.
.
زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی
.
.
.
من برای ملاقات با خالقم آماده ام
اما اینکه خالقم برای عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چیز دیگریست
.
.
.
اکنون گور او را بس است
آنکه جهان اورا کافی نبود
.
.
.
ظبیعت وقوانین طبیعت در تاریکی نهان بود
خدا گفت بگذار تا نیوتن بیاید…..
وهمه روشن شد
.
.
.
۱۴۱۵۶۲۳۵۳۵۸۹۷۹۳۲۳۸۴۶۲۶۳۳۸۶۲۲۷۹۰۸۸/۳
(توضیح : عدد پی л تا سی رقم اعشار)
.
.
.
بهترین ها هنوز در راهند….
انسانهای بزرگ واقعا” بزرگند
.
.
.
در برابرت خود را پر میکنم از فرار نکردن
ای مرگ
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |